ماه حرم افتاده بر زمین پناه حرم شد تکه تکه تکیه گاه حرم
ماه حرم افتاده بر زمین پناه حرم(2)
شد تکه تکه تکیه گاه حرم
خورده گره به کار شاه حرم
شاه حرم وقتی به علقمه رسید و
وقتی برادرش رو دید و
از غصه قامتش خمید و
گریه امونش رو برید و
تیرارو از تنش کشید و کشید
آه علمدارم ای لب تشنه سقای وفادارم
تنهام نذار ای تنها کس و کارم
علمدارم آه علمدارم (8)
یار حرم وا کن چشماتو ذوالفقار حرم
پاشو بازم بمون کنار حرم
بعد تو امنیت نداره حرم
یار حرم پاشو نذار تورو سکینه
بی دست روی زمین ببینه(2)
بعد از تو آخرش همینه
رو سینه ی من از رو کینه
شمر توی قتلگاه می شینه(2)
با یه خنجر دور از چشمت جلو چشمای مادر
نگم دیگه چی میاد سر این سر ای برادر
آه علمدارم (4)
سوی حرم دشمن رسیده روبروی حرم(2)
تو شعله ها می سوزه موی حرم
پاشو یه کاری کن عموی حرم
گهواره داره می ره غارت
گوشواره داره می ره غارت
شد خیمه مثل مشک پاره ات
زینب داره می ره اسارت
جسارت از این بدتر
می برن از سر دخترا معجر
برادرم(8)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.