اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

زمزمه ده شب محرم

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۶ ق.ظ

دوباره مرغ دل  

هوایی حریم کربلای تو شده

دل من از ازل

اسیر و مستمند و مبتلای تو شده 2

بیا نظاره کن به دیده ترم

دلم می خواد بیام دوباره به حرم

آقام آقم حسین

شرار غربتت

زد از ازل یه سینه پر آه من شرر

یه آرزو دارم

بیا یه بار دیگه من و به کربلا ببر 2

بیا ردم مکن تو ای شه کرم

دلم میخواد بیام دوباره به حرم

آقام...

اسیر نفسم و

خودت باید بیای دل من و رها کنی

کبوتر دل و

برا همیشه جلد گنبد طلا کنی 2

آقا بدون که آب گذشته از سرم

دلم می خواد بیام دوباره به حرم

آقام.....

میون روضه هات

بی خود میشم با روضه علی اکبرت

اونجایی که میای

کنار لاله شده به خون شناورت

به حق اکبرت بگو کجا برم

دلم میخواد بیام دوباره به حرم

آقام.....

+++++++++++++++++++++

کوفه میا حسین

در کوفه تنها هستم و بی یار و بی شکیب

دستم به دامنت

زینجا حذر کن می شوی چون پیک خود غریب 2

دارالعماره شد پایان راه من

بنگر حسین من بر اشک و آه من

کوفه میا حسین

با دست بسته ام

ای کاش و میشد می نوشتم روی نامه ها

یا سیدی حسین

جان سه ساله دخترت کوفه میا میا 2

در چنگ ظلمتم خورشید و ماه من

بنگر حسین من بر اشک و آه من

کوفه ......

بر روی دارم و 

گویم سلامت یا حسین با اشک و شورو شین

دلواپس توام

دلواپس روز ورود خواهرت حسین

این شهر بی وفا شد قتلگاه من

بنگر حسین من بر اشک و آه من

کوفه میا حسین

م.رجبی

6شهریور

++++++++++++

آهسته می رسد

یک کاروان با ناله و با آه و زمزمه

ای خاک کربلا

جان تو و جان همه گلهای فاطمه س 2

فصل غریبی و فصل غم و عزاست

این خاک پر بلا صحرای کربلاست

واویلتا حسین

دل پر شراره شد

از آه زینب شرر افتاده به سینه ها

گوید برادرم

اینجا کجاست دلم شده به غصه مبتلا 2

گر خون بریزد از چشم همه رواست

این خاک پر بلا صحرای کربلاست

واویلتا...

این وعده گاه ماست

کمتر بکش ناله ز دل ای نوردیده ام

ای خواهرم بدان

باید ببینی روی نی راس بریده ام

جسم برادرت آماج نیزه هاست

این خاک پر بلا صحرای کربلاست

واویلتا....

++++++++


شب فراق من

رسیده گوییا به سر سحر رسیده است

شب جدایی و

فراق و دوری ام دگر به سر رسیده است2

حدیث غربتم شنو زمن پدر

حالا که اومدی رقیه رو ببر

بابا حسین من

با خوش آمدی

ویرانه گشته روشن از نور وجود تو

چشماتو واکن و

بنما نظاره صورت یاس کبودت و

رخسار نیلی است سوغات این سفر

حالا که اومدی رقیه رو ببر

بابا حسین من

بابا بیا بیا

تا با سر تو خاطراتم را کنم مرور

با اشک دیده ام

می شویم از رخسار تو خاکستر تنور

زخم لبت زده بر جان من شرر

حالا که اومدی رقیه رو ببر

بابا حسین من

م.رجبی

+++++++++++

ابنا الزینب س

عزیز مادرم

تنهای تنها مانده ای ای شاه بی سپاه

ای سایه سرم

بنگر ز غربتت کشم از سینه خود آه

تنهایی ات شده تمام مشکلم

غم غریبی ات گردیده قاتلم

ای وای حسین من

پیش نگاه من

حرف از غریبی و غم تنهایی ات مزن

این است سپاه من

بر سینه این فدایی دست رد نزن

هل من معین تو زد شعله بر دلم

غم غریبی ات گردیده قاتلم

ای وای....

مرا چه غم اخا

گر پاره پاره بنگرم جسم دو لاله ام

اما یقین بدان

هرگز زخیمه نشنوی آوای ناله ام

فدای راه تو تمام حاصلم

غم غریبی ات گردیده قاتلم

ای وای ....

م.رجبی

++++++++++

حضرت عبدالله بن الحسن ع

خون گرید آسمان

مانند چشمان حرم بر حالت ای عمو

ای شاه بی سپاه

تو مانده ای تنها و آن سو لشگر عدو 2

در سینه میطپد قلبم برای تو

دلبند مجتبی گردد فدای تو

عمو حسین من

دیدم به چشم خود

گرد تن مجروح تو غوغا به پا شده

دیدم تن تو را

از هر طرف آماج تیر و نیزه ها شده

از بین نیزه ها آید صدای تو

دلبند مجتبی گردد فدای تو

عمو حسین من

دستم به دامنت 

عمه ببین پیشانی عمو شکسته است

مرا رها نما

قاتل به روی سینه عمو نشسته است

دستم شود عمو سپر برای تو

دلبند مجتبی گردد فدای تو

عمو حسین من

م.رجبی

19شهریور 95

++++++++++

گر خون روان شود

جای سرشک از دیده اهل حرم رواست

محشر به پا شده

وقت به میدان رفتن یتیم مجتباست 2

ای لاله حرم کردی به تن کفن

ای یادگاری برادرم حسن

آه و واویلتا

ای ماه هاشمی

میدان شده روشن ز چهره خداییت

عمو فدای تو

دشمن شده مبهوت رزم مجتباییت 2

جای زره به تن داری تو پیرهن

ای یادگاری برادرم حسن

آه...

دیدم ز صدر زین

روی زمین افتادی ای سرو تناورم

پا بر زمین مکش

ناله مزن ای نور دیده در برابرم

پر پر شدی چرا ای لاله چمن

ای یادگاری برادرم حسن

آه .....

م.رجبی 

++++++

به روی دست من

آروم بگیر دارم میرم برات بگیرم آب

خدا کنه علی 

که دشمنت به خواهش بابات بده جواب

نمونده جون توی تموم پیکرت

چشم انتظار توست به خیمه مادرت

لالا علی علی

مرو زدست من

پرپر مزن علی تویی تمام هست من

شرمنده ام پدر

سیراب تیر حرمله شدی رو دست من

از تیر حرمله جدا شده سرت

چشم انتظار توست به خیمه مادرت

لالا علی علی

علی اصغرم

بگو چطور تو رو به سمت خیمه ها برم

ای لاله حرم

پر پر شدی ز تیر کینه در برابرم

شد قاتل پدر نگاه آخرت

چشم انتظار توست به خیمه مادرت

لالا علی علی

+++++++++

تمام حاصلم

داره می ره علی اکبر از مقابلم

می دونم آخرش

عدو میذاره داغ اکبر و روی دلم 2

خدا گواهه که شبه پیمبره

عصای دست من علی اکبره

علی اکبرم

من باغبانم و

دیدم به چشم خودگلم از شاخه چیده شد

جسم جوان من

بر روی خاک کربلا از هم پاشیده شد

افتاده رو زمین در خون شناوره

عصای دست من علی اکبره

علی اکبرم

خواهر بیا ببین

او می دهد جان و به لب رسیده جان من

پا میکشه رو خاک

شد اربا اربا پیکر تازه جوان من

این صید غرق خون سرو تناوره

عصای دست من علی اکبره 

علی اکبرم

+++++++

دریافت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.