اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

کوفه نیار

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

زمینه دهه اول محرم 94

شب اول محرم 94

کوفه نیار ازتو گهواره اصغرت رو

کوفه نیار شبه پیغمبر اکبرت رو

کوفه نیار آقا سه ساله دخترت رو

داری کجا میاری آقا تو خواهرت رو

بیا ولی نیاری آقا انگشترت رو

الهی من نبینم به نیزه ها سرت رو

الهی نشنوم من ناله ی مادرت رو

واای کوفه پر شد زبی حیایی

واای می زنن مارو بی هوایی

حالا که روی دارم و آماده ی ذبح شدنم

حالا که دشمن می زنه رو قناره این بدنم

کوفه میا حسین


کوفه نیا همه اینجا هیزم به دستند

کوفه نیا عهد وپیمانشونو بستند

کوفه نیا به خونت آقا تشنه هستند

غریب کوچه هایم  اینجا بی آشنایم

با لب تشنه یاد  صحرای کربلایم

دلم  خدایی تنگه   اینجا که حرفه جنگه

رو دست مردماشون فقط می بینی سنگه

واای  واسه من غمگساری نیستش

واای  غیر طوعه که یاری نیستش

حالا که وقت رفتنه  شده دیگه کارم تموم

یه بغضی بعد غربتت افتاده توی این گلوم

کوفه میا حسین




شب دوم محرم 94

خیمه نزن توی عالم غصه به پا شد

خیمه نزن ذکر همه خدا خدا شد

خیمه نزن غم وارد کرببلا شد

رمق نداره پاهام  می ریزه اشک چشمام

قولی بده تا آخر  حسین می مونی باهام

محملمون برادر   چه با وقار رسیده

اینجا کجاس برادر  بوی جدایی می ده

واای چرا داداش دل نگرونی

واای آیه ی استرجا می خونی

زینبت هیچ خواهرت هیچ  داغ علمدار می بینی

از روی نی خواهر تو با احوال زار می بینی

برادرم حسین

اینجا کجاس  دیده هام داره خون می باره

اینجا کجاس دل زینب آروم نداره

اینجا کجاس  داغتو رو دلم نزاره

جونم به لب رسیده  برس به داد زینب

مرثیه خونم حسین  هوا چه تاره امشب

گرفته ای برادر  راه نفس تو سینه

چی میشه که ماهارو برگردونی مدینه

واای توی اینجا  محشر کبراست

واای نوحه خونت حضرت زهراست

گوشه کنار قافله صدای مادرم میاد

اینکه ازت جدا بشم  کم کم داره سرم میاد

برادرم حسین


شب سوم محرم 94

بابای من افتادم یک شب از رو ناقه

بابای من توی این دل درد فراقه

بابای من بیابوناش اینجا چه داغه

تو ماه ومن ستاره  پیش همیم دوباره

حرف می زنیم باباجون  با زبون اشاره

خون میاد از رو لبهام  هربار نفس کشیدم

نیمه شب از تو پاهام  من خار وخس کشیدم

واای بهار عمر من خزون شد

واای بابا دیدی قدم کمون شد

چه بابای مهربونی  که فرش راهش موهامه

غسل زیارت از سرش  با گریه ها واشکا مه

ابتا یا حسین

یاد منه  مارو بردن بزم نامردا

یاد منه عمه دست بسته بود تو اونجا

یاد منه  خیزران اومد روی لب ها 

خدا نیاره دختر  لکنت زبون بگیره

خرابه تازیونه  ازش امون بگیره

یه دختر حزینم  بی بال و پر ترینم

جونی برام نمونده  یه گوشه ای می شینم

واای چی اومده سرت بابایی

واای بمیره دخترت بابایی

حالا که اومدی بابا  ترخدا دیگه نرو

صفا دادی امشب بابا  با یه نگات خرابه رو

ابتا یا حسین 











شب  چهارم محرم 94

زینب تو شده از داغت پره ناله

زینب تو با خودش آورده دو لاله

زینب تو  از تو دل کندنش محاله

با این دو چشم گریون با آه قلب سوزان

از زینبت قبول کن این منمو دو طفلان

دلم رو بر تو بستم از تو خجل من هستم

فدای تو الهی  بشه تموم هستم

واای  هر ئو طفلم به شور وشینن

واای  هردوشون سرباز حسینن


رجز خونای کربلا دلاورای زینبن

این دوتا ذوالفقار برا دختر شیر عربن

حسین من حسین

سخته برام نبینم دلخونی برادر 

سخته برام بی یار ومحزونی برادر

سخته برام چقده پریشونی برادر

بزار برن دو طفلم بشن برا تو پرپر

بزار که آبروشن  برای قلب مادر

بزار به پات بمونن آقا تا روز آخر

شهید بشن کنارت مثل علی اکبر

واای  ای عزیزم ای همه چیزم 

واای من گلامو به پات می ریزم

جنازه های هر دوتا  رو دستای داییشونه

زینب تو خیمه روی خاک  دلگرم لالا ییشونه

حسین من حسین


شب پنجم محرم 94

چشمای من دوباره سمت قتلگاه

چشمای من اسیر اشک وسوز وآهه

چشمای من می بینه عمو جون بی سپاهه

عبدالله تو هستم پای تو سر می زارم

اذنی بده عمو جون  براتو جون نثارم

بمیرم و نبینم  سر تو میره رو نی

داره می سوزه قلبم  غریبی آخه تا کی

واای  بی تو از این زمونه سیرم

واای کنار تو بزار بمیرم

اللهی عبدالله تو برای زخمات بمیره

نمی زارم که عمومو دشمنم از من بگیره

عمو حسین عمو

تو راه تو قربونی  خون خدا شد

تو راه تو ماه حسن حاجت روا شد

تو راه تو دستش مثه سقا جدا شد

صدا انا الغریبی پیچیده توی صحرا

خیل عدو ولشگر مونده عمو چه تنها

سرباز این مسیرم  تو شاهی وامیرم

دلم میخواد برای عشق عموم بمیرم

واای شب من مثل شب تاره

واای چرا خون از سرت میباره

عموجونم هرچی داری  دارن به غارت می برن

اینایی که من می بینم حتی سرت رو  می درن

عمو حسین عمو


شب ششم محرم94


ای عمو جون بی تو این دنیارو نمیخوام

ای عمو جون نزا بارونی بشه چشمام 

ای عمو جون بزا من بمیرم جای بابام

میخوام برم به میدون  اذنی بده عمو جون

بعد علی اکبر شده دلم پریشون

من نوه ی علی ام شاگرد مجتبایم

مثل عسل شیرینه شهید شدن برایم

واای توی این راه میخوام سهیم شم

واای نزاری که عمو یتیم شم

صدام زدی زود اومدم کنار بی جونه تنت

نمیشه باور عمو  چقد کشیده اس بدنت

عمو عمو حسین

قاسمتم شده چشمام شبیه دریا

قاسمتم کبوده بازوم مثه زهرا

قاسمتم  افتادم زیر سم اسبا

با کینه روی این تن دشمنا پا گذاشتند

نیزه وتیر به روی بدنم جا گذاشتند

عمو کنار پهلوم بدجوری نیزه خورده

نفس میاد به سینم  شمرده و شمرده

واای کلی نامرد لاابالی

واای کردت عقده هاشونو خالی


شاید شنیدی وقتیکه داد از ته دل کشیدم

آخه یه مشتی از موهات  رو دست دشمن می دیدم

عمو عمو حسین


شب هفتم محرم 94

اصغر من عمو رفته که آب بیاره

اصغرمن توی گهواره بی قراره

اصغر من شاید امشب بارون بباره

چرا به پیچ وتابی آرامش ربابی

لالایی می خونم تا گل پسرم بخوابی

نیست رمقی تو چشمات رحمی بکن به بابات

من بمیرم براتو خون میاد از رو لبهات

واای  علیم رو نی آروم گرفته

واای خدا کنه سرش نیافته

شب بلا شب عطش دوباره شور وهروله

لالالالایی پسرم بخواب  که خوابه حرمله

لالایی اصغرم

ای پسرم داره می میره مادر تو

ای پسرم چه می سوزه بال و پر تو

ای پسرم بزرگه نیزه از سر تو

اسیر تیر وسنگی رو نی چقد قشنگی

مثل عموت اباالفضل مرد نبرد و جنگی

چه جور طاقت بیارم  خون از سرت روونه

دیگه دارم می میرم  خدا خودش می دونه

واای چه تلظی می کنی مادر

واای یه نگام کن این دم آخر

من الاذن الی الاذن    روضه ی هرشب منه

بابات برای تشنگیت  به دشمنش رو می زنه

لالایی اصغرم


شب هشتم محرم 94

اکبر من جوون شیدای بابایی

اکبر من عصای دستای بابایی

اکبر من تو گل رعنای بابایی

شبه پیمبر من  داری می ری به میدون

آهسته تر علی جون   چشمامه کاسه ی خون

ردشو همه وجودم   از زیر اشک چشمام

جوون سر به زیرم  علی خوش قد وبالام

واای داری می ری خدا به همرات

واای نظری کن به حال بابات

تو کربلا موذنو بها ر رویای منی

دنیارو بعدت نمیخوام  چون همه دنیای منی

علی اکبرم

ای پسرم  مهربونم جوون لیلا

ای پسرم میکشی پاتو روی خاکا

ای پسرم نیمه جونی وارباً اربا

کنار نعش تو من   ضجه و گریه کردم

پاشو بریم تا خیمه  می بینی غرق دردم

دست وپا می زنی و جون منو می گیری

چه جور ببینمت من اینطور داری می میری

واای پهلو هات منو برده  مدینه

واای یادم اومد  زخمای سینه

خون گلوتو می گیرم تا باز بهم بگی بابا

پاشو و عمه رو ببر  از میون نامحرما

علی اکبرم


شب نهم محرم 94


ای قمرم پاشو امید خواهر من

ای قمرم پاشو سالار لشگر من

ای قمرم  بالای سرته مادر من

تویی برادر من تویی آب آور من

دشمن داره می خنده  چی اومده سر من

از وقتی که علمدار  علم روی زمین خورد

سکینه توی خیمه  گوشوارشو در آورد

واای چرا اینجور نقش زمینی

واای ثمر ویل ام البنینی

بیا بریم سمت حرم که بچه ها منتظرن

اگه نیای خیمه هارو به باد غارت می برن

ای علمدار من

ساقی من می بینی که تشنه ی آبم

ساقی من نگرونه حال ربابم

ساقی من خون چشمات می ده عذابم

مشکت کجاست برادر می سوزم از غم تو

پشت منو شکسته  به خدا ماتم تو

بالا سرت رسیدم امید و تکیه گاهم

توون برام نمونده تویی پشت وپناهم

واای علقمه غوغایی به پا شد

واای دو تا دستای تو جدا شد

تا راهی علقمه شد  به قامتش نظر زدن

با یه عمود آهنی  از پشت به فرق سر زدن

ای علمدار من


شب دهم محرم 94

غوغا شده چشمای زینب شده دریا

غوغا شده صدایی  میاد از دل صحرا

غوغا شده  پیچیده بوی حضرت زهرا

با گریه می گه خواهر  الهی که برادر

غم تورو نبینم  نشم بی تو بی یاور

داداش یادت می یادش  داشتیم قول و قراری

میخوای بری کجا تو منو تنها بزاری

واای یکی میشه غریب وتنها

واای یکی می ره بالای نی ها

دست رو دلم نزار حسین  آخه منم یه خواهرم

راضی نشو با قد خم  تا کوفه با خولی برم

آه و واویلتا

فردا حرم نداره آب آور وسقا

فردا حرم تنی افتاده  زیر پاها

فردا حرم خیمه ها می سوزه واویلا

دل زمین پر آهه  آسمونا سیاهه

دلشوره داره زینب  خیره به قتلگاه

شلوغه توی گودال   شده تنت لگد مال

بنی وا بنی  نزن انقدر پروبال

واای رحمی به اشک خواهرت کن

واای فکری به حال مادرت کن

الشمر جالس ُ علی  حسین شهید کربلا

سیدنا الغریب حسین ای بی کفن به نینوا


▶محسن مقدم◀

دریافت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.