از اعتبار حرمت گفتارهایشان
جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ
از اعتبار حرمت گفتارهایشان
مغرب شکست بیعت بسیارهایشان
یک پیره زن فقط به سفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است
سر می زنم ز غصه به دیوارهایشان
جای طناب، بر دهنم مشت می زدند
اینجا همه عوض شده رفتارهایشان
محصول باغ ها همه خرج سپاه شد
از خار و سنگ پر شده انبارهایشان
خرما فروش یک شبه خنجر فروش شد
تغییر کرده کاسبی وکارهایشان
سکه شده فروختن چکمه هایشان
رونق گرفته دکه ی نجارهایشان
بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند
لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان
اینجا سر برادر تو شرط بسته اند
غوغا شده میان کماندارهایشان
اینجا برای غارت خلخال و روسری
خرجین خریده اند خریدارهایشان
با تشکر از
جناب جواد پرچمی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.