شعر شهادت حضرت مسلم علیه السلام
پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۸ ب.ظ
در کوچه گرفتند اگر دور و برش را
چیدند اگر زخم ترین بال و پرش را
این ارث علی دوست ترینهای قبیله است
جا داشت در این شهر ببیند اثرش را
محراب همین پیرزن کوفه چه خوب است
تا اینکه به پایان برساند سحرش را
این بار به جای گره ی سبز نگاهش
می بست سر نافله بار سفرش را
این کوفه نشینان که گهی بام نشینند
با سنگ شکستند سر رهگذرش را
دلواپس امروزِ غریبی خودش نیست
انداخته بر جاده ی فردا نظرش را
مشغول زیارت شده آهسته بنالید
این مرد که بر دست گرفته است، سرش را
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.