چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سروسامانی
من خاکم و من گردم
من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری
تو عشقی و تو جانی
ای آب حیات(4) جانم به فدات(4)
چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سروسامانی
من خاکم و من گردم
من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری
تو عشقی و تو جانی
ای آب حیات(4) جانم به فدات(4)
ای شاه علی اسد الله علی
اهدنا الصراط دل گمراه علی
ولی الله علی
منی که پای قرار خودم با امیر غدیرم
الهی تو ایون.طلای نجف تو.بمیرم
دستاتو بده به مولا بیعت کن و حالا
مثل فاطمه بگو علیً ولی الله
علی ولی الله علی،
ولی الله علی2، علی ولی الله