اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

پیمان تو نور است و هم پیمانه ها نور

از ابتدا نوری تو و تا انتها نور


دست نبی نور ست و دست تو به دستش

یعنی خدا میخواهدت نور علی نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۸
(((بیچاره))) .

خدایی را سپاس آرم که هستی بر جهان بخشد

تحرک بر زمین و نظم گردش برزمان بخشد

بدنها را روان بخشد      روانها را توان بخشد

دهنها را زبان بخشد  زبانهارا بیان بخشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۸
(((بیچاره))) .

آبی نبود اگر که تو دریا نمیشدی

مشکی نبوداگر که توسقانمی شدی



حالا ک مثل نورشدی و قمر شدی

ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمیشدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۴
مجنون الحسین

پایش ز دسته آبله آزار میکشد

از احتیاط دست به دیوار میکشد

 

 

در گوشه خرابه کنار فرشته ها

با ناخونی شکسته زپا خار میکشد

 

 

دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح

بر روی خاک عکس علمدارمیکشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۳
مجنون الحسین

گنجشک پرجبریل پربابا سه نقطه...

من پرتوپرهرکس شبیه ما سه نقطه...

 

 

عمه ن عمه بالهایش پر ندارد

حالا بماند در خرابه تا سه نقطه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۳
مجنون الحسین

سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد

حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد

 

 

حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی

در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد

 

 

دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید،

موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۸
مجنون الحسین

طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد

قد خم دست به دیوار شدن هم دارد

 

 

تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید

سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۹
مجنون الحسین

در آن سحر ، خرابه هوایش گرفته بود

حتی دل فرشته برایش گرفته بود

 

با آستین پاره ی پیراهن خودش

جبریل را به زیر کسایش گرفته بود

 

 

زورش نمی رسید کسی را صدا کند

از گریه زیاد ، صدایش گرفته بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۴
مجنون الحسین

روزگارم با غلامى على سر میشود

هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود

 

بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من

چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود

 

جاى آن دارد بگیرم حلقه دارش کنم

حلقه اى را که ز گوش بندگى در میشود

 

شان او را نه قلم کافى ست نه دفتر نه فهم

شان سلمانش فقط صدجلددفتر میشود

 

نفس مثل خیبر است و هیچکس فتاح نیست

فتح این قلعه فقط با دست حیدر میشود

 

یا که اول هست و آخر نیست یا بالعکس آن

این چه موجودى ست هم اول هم آخر میشود

 

از همینجا میشود فهمید-با مهر على-

عاقبت این عاقبتها خیر یا شر میشود

 

محضر یاد على و محضر “نادعلى”

هر که آدم میشود ازاین دو محضر میشود

 

ذات فیاض “امین الله” ” امینى” پرور است

هر که شد خورشید ذاتا ذره پرور میشود

 

قدر زر زرگر شناسد قدر زهرا را على

علتش این است داماد پیمبر میشود

 

بیشتر کار برادر را برادر میکند

حق بده پس باتو پیغمبر برادر میشود

 

کار خیر ما کنار حب تو میایستد

دوبرابر, سه برابر….صد برابر میشود

 

معجزات چشمهایت خلق صاحب معجزه ست

دلدل ات رد میشود سنگ همه زر میشود

 

تو میان خانه هم باشى همه ذبح تواند

تو به خیبر هم نیایى فتح خیبر میشود

 

هر یک از پیغمبران اول میاید محضرت

با تو بیعت میکند بعدا پیمبر میشود

 

دوستى از دوستان دوستان تو اگر

در جهنم هم که باشد آخرش در میشود

 

طفل خود را بر سر شانه نجف آورده ام

کودک است امروز, در آینده قنبر میشود

 

این زمین خاصیتش این است قیمت میدهد

سنگ را اینجا بیندازند گوهر میشود

 

زان طرف سنگ نشانى هم ندارد فاطمه

زین طرف دارد کف صحن تو مرمر میشود

 

“باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر میپرد

شاه اینجا همنشین چند نوکر میشود

 

حال من چون حال بیماری است زیر دست تو

هر چه بدتر میشود انگار بهتر میشود…..؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۴
مجنون الحسین

کار من نیست که بنشینم و املات کنم

شان تو نیست که در دفترم انشات کنم

 

عین توحید همین است که قبل از توبه

باید اول برسم با تو مناجات کنم

 

سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم

سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم

 

همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا

تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟

 

پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توایم

حق بده پس همه را خاک کف پات کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۸
مجنون الحسین