اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

بیهوده قفس را مگشایید پری نیست

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۵۲ ب.ظ
    بیهوده قفس را مگشایید پری نیست 
    جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست
    در دل اثر از شادی و امّید مجویید 
    از شاخه ی بشکسته ی امّید ثمری نیست

    گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم 
    امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست
    گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟ 
    دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست
    امّید رهایی چو از این بند محال است 
    ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست
    ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی 
    در سینه دگر جز نفس مختصری نیست
    تا بال و پری بود قفس را نگشودند 
    امروز گشودند قفس را که پری نیست
    زندان صبر بود و هوای رضای او
    شوقش کشیده بود به خلوت سرای او 
    زندان نبود،چاه پر ازکینه بود و بس
    زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
    زندان نبود یک قفس زیر خاک بود
    هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود
    زندان نبود ، کرب و بلای دوباره بود 
    یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود
    زندان نبود یوسف در بین چاه بود
    زندان نبود گودی یک قتلگاه بود
    زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود 
    تصویر هر چه بود،کبود و سیاه بود 
    زنجیر را به گردن آیینه بسته اند
    صحن و سرای آینه را هم شکسته اند
    امید دل
    در دل خاکم و امّید نجاتی دارم
    در دل امید و به لبها صلواتی دارم
    مرگ،همسایه ی دیوار به دیوار من است
    منم آن زنده که هر شب سکراتی دارم
    هشت معصوم عیان شد زمصیبات تنم
    از شهیدان خداوند صفاتی دارم
    منم آن نخله ی در خاک که بر خوردن آب
    جاری از دیده ی خود نهر فراتی دارم
    ساقم از کوتهی تخته به رسوایی رفت
    ورنه بشکسته ستون فقراتی دارم
    کفن آوردن این قوم عذابی دگر است
    اندر این هفت کفن تازه نکاتی دارم
    سروده محمد سهرابی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.