دوباره ماه محرم رسید و بی تابم
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ
دوباره ماه محرم رسید و بی تابم
دوباره در پی ِمستی ِباده ی نابم
دوباره موسم غم را به کوچه ها دیدم
و سنج و طبل و علم را به کوچه ها دیدم
چه آتشی که زبانه کشیده از اشکم
و روضه خوان دو دست بریده و مشکم
دوباره روضه ی ارباب بی کفن بر پاست
صدا صدای غریبی که بین یک صحراست
صدا صدای حسین است و گریه ی زهرا
صدای خس خس یک سینه ی به زیر پا
صدای یا رب لبهای تشنه می آید
صدای ضربه ی سنگین دشنه می آید
صدای پای هزاران نفر که رویش بود
صدای مهلک یک نیزه در گلویش بود
بدون سر به زمین مثل یک معما بود
چگونه این همه نیزه در این بدن جا بود
سری بریده به دست کسی لعین افتاد
چقدر این سر بر نیزه بر زمین افتاد
................
چه کینه ها که از آل امیه می بیند
چه صحنه های بدی را رقیه می بیند
با تشکر از
اکثیری
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.