مدح امیر الموءمنین
مى سزد گر ساقى امشب باده در ساغر بریزد
باده در ساغر به عشق یار سیمین بر بریزد
مى سزد گر آب زر امشب براى وصف دلبر
جاى جوهر از قلم بر صفحه دفتر بریزد
مى سزد امشب اگر طوطى طبعم پَرگشاید
جاى شعر از سینه ام لعل و دُرّ و گوهر بریزد
مى سزد امشب اگر از رحمت حق ابر رحمت
جاى باران بر زمین گه عطر و گه عنبر بریزد
مى سزد امشب اگر روح الامین از فرط شادى
بر سر خلق جهان از عرش اَعلا زَر بریزد
مى سزد امشب اگر از دیدن باب الحوائج
شادى از رخسار و نور از روى پیغمبر بریزد
مى سزد امشب اگر از مقدم موسى بن جعفر
اشک شوق از دیدگان ساقى کوثر بریزد
مى سزد، امشب اگر بهر نثار مقدم او
آسمان از دیدگان خویشتن اختر بریزد
مى سزد امشب اگر از یمن این مولود مریم
بهر کورى حسودان عود در مجمر بریزد
مى سزد امشب اگر از آسمان و ابر ظلمت
خاک غم بر فرق خصم موسى جعفر بریزد
زد قدم در ملک هستى آن که از یمن قدومش
وجد از دیوار و شادى و سرور از در بریزد
زد قدم شاهى که از بهر نثار مقدم او
زآسمان روح القدس از شوق دل اختر بریزد
آمد آن فرمان روایى کز براى مدحت او
جاى شعر از سینه «ژولیده» گان گوهر بریزد
ژولیده ی نیشابوری ره
خاص اشک محتشم
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.