اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

واحد و زمزمه.امام باقر علیه السلام

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۰ ب.ظ

شهادت امام باقر علیه السلام

واحد-زمزمه


هرکسی که تو کودکی،ببینه کابوس بدی،تا عمر داره یادش نمیره

حالا اگه به جای خواب،خودش با چشماش ببینه،آرزوشه روزی هزار دفه بمیره


*خودم دیدم،

جوونای خیمه،دویدن و رفتن،تشییع اکبر

*خودم دیدم،

زیره بغلای،حسین و گرفتن،سقا با خواهر


(ای که میگی به روضه خون

روضه ها رو سنگین نخون...سخته شنیدن)

(پنجاه وچار سالی میشه

این روضه ها تو سینمه،شنیدن کی بود مانند دیدن)


#منم اسیر غصه ها ،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#


بند دوم

هنوز تو گوشمه خدا،صدای گریهء علی،اصغر که دلهامون و سوزوند

هرچی که دست به دست میشد،بین رباب و عمه جون،آروم نمیشد هرکسی لالائی میخوند


*خودم دیدم،

زیر عبا بردش،به دشمنا رو زد،حرمله خندید

*خودم دیدم،

رو خاکا نیومد،خونای گلوشو،به عرش که پاشید


(ای که میگی به روضه خون

روضهء شیرخواره نخون...سخته شنیدن)

(رباب که آب خورد یادمه

بیرون خیمه ضجه هاش،شنیدن کی بود مانند دیدن)


#منم اسیر غصه ها،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#


بند سوم

الهی هیچ مسلمونی،اسیر نشه تا ببینه،ناموس شو تو ملأعام

جای تعجب نداره،حق داشت بابام سه مرتبه،بگه که سخت تر ندیدم از سفر شام


*خودم دیدم،

محل یهودی،تو چشای عباس،نگاه غیرت

*خودم دیدم،

عمه ها چه جوری،آستین گرفتن،جلوی صورت


(ای که میگی به روضه خون

روضه رو بی پروا نخون...سخته شنیدن)

(خودم دیدم بزم یزید،کنیز میخواست پستی پلید،شنیدن کی بود مانند دیدن)


#منم اسیر غصه ها،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#


 بند چهارم

سخته یکی تو یک سفر،همبازی شو از دست بده،جاش بذاره تو خاک غربت

یادم نمیره گریهء،سه ساله رو که آخرا،بابا بابا بابا میگفت دیگه با لکنت


*خودم دیدم،

طبق و آوردن،خم شد و لبای باباشو بوسید

*خودم دیدم،

سر و که بغل کرد،برای همیشه،رقیه خوابید


(ای که میگی به روضه خون

روضه ها رو بازش نکن...سخته شنیدن)

(یادم نمیره عمه جون،با دست براش قبر که میکند،شنیدن کی بود مانند دیدن)


#منم اسیر غصه ها، شاهد کل ماجرا یادگار کرب و بلا #

عبدلله باقری

دریافت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.