اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

شعر حضرت مسلم علیه السلام

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ

یک نفر هست پر از سوز، پر از یا زینب


تک و تنهاست و در ناله که تنها زینب


به لبش هست میا،آه میا با زینب


داد از این کوفه از این شهر از اینجا زینب


آه از امروز ولی وای ز فردا زینب


***


آخرین لحظه ی او بود دعا کرد و گریست


ظرف خونین شد و از دست رها کرد و گریست


روی خود را به سوی کرببلا کرد و گریست


داشت با گریه مناجات خدایا زینب


***


عرق شرم من از آمدنت خونین است


ننگ بر کوفه که هر بیعتشان ننگین است


سرم از سنگ شکسته است و سرم پایین است


به من آتش زده اینجا چه کند با زینب


***


دارم امید که کار تو به اینجا نکشد


میکشم داغ تو تا اهل تو آن را نکشد


کار زینب به تماشا،به تماشا نکشد


یا برای سر تو کار به دعوا نکشد


وای از چشم چرانها زینب


***


کوفه  آخر ته گودال مرا گیر انداخت


دست گرمی به سویم حرمله هم تیر انداخت


به زمین ضربه ی نامرد کمانگیر انداخت


بعد بر بازوی من حلقه ی حلقه ی زنجیر انداخت


بعد من در ته گودال ،تو آنجا زینب


***


به زمین خوردم و دیدم دیدم به زمین می افتی


می کشی تیر ز پشت،از سر نی می افتی


سر یک شیب تو با زخم جبین می افتی


تکیه بر نیزه دهی تا که مبادا زینب


***


رسمشان است که از آمدنت دم بزنند


بعد با هر دم تو ضربه دمادم بزنند


بعد از آن دوره کنند و همه با هم بزنند


بعد بر دخترکت سیلی محکم بزنند


روی نیزه سر تو،زیر قدمها زینب 



حاج حسن لطفی


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.