اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

اشک محتشم

نوکر بهشت هم برود باز نوکر است

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
شما در وبلاگ سفره کریم این امکان رو دارید که سبکهای جدید مداحی رو دریافت نمایید ودر مقابل تمام دوستان شاعر و نویسنده از شما فقط التماس دعا دارند
دوستان شاعری که علاقه دارند که شعر ها و سبکهاشون رو به اشترک بگذارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند
09195066771
09216328128
شما برای دسترسی راحت تر به مطالب میتوانید به ارشیو مراجعه کرده و موضوع مورد نظر را بیا بید .
با نظرات خودتان باعث دل گرمی ما باشید.
در پناه حق باشید ان شاالله
««بیچاره»»

۱۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفره کریم» ثبت شده است

طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد

قد خم دست به دیوار شدن هم دارد

 

 

تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید

سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۹
مجنون الحسین

در آن سحر ، خرابه هوایش گرفته بود

حتی دل فرشته برایش گرفته بود

 

با آستین پاره ی پیراهن خودش

جبریل را به زیر کسایش گرفته بود

 

 

زورش نمی رسید کسی را صدا کند

از گریه زیاد ، صدایش گرفته بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۴
مجنون الحسین

روزگارم با غلامى على سر میشود

هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود

 

بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من

چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود

 

جاى آن دارد بگیرم حلقه دارش کنم

حلقه اى را که ز گوش بندگى در میشود

 

شان او را نه قلم کافى ست نه دفتر نه فهم

شان سلمانش فقط صدجلددفتر میشود

 

نفس مثل خیبر است و هیچکس فتاح نیست

فتح این قلعه فقط با دست حیدر میشود

 

یا که اول هست و آخر نیست یا بالعکس آن

این چه موجودى ست هم اول هم آخر میشود

 

از همینجا میشود فهمید-با مهر على-

عاقبت این عاقبتها خیر یا شر میشود

 

محضر یاد على و محضر “نادعلى”

هر که آدم میشود ازاین دو محضر میشود

 

ذات فیاض “امین الله” ” امینى” پرور است

هر که شد خورشید ذاتا ذره پرور میشود

 

قدر زر زرگر شناسد قدر زهرا را على

علتش این است داماد پیمبر میشود

 

بیشتر کار برادر را برادر میکند

حق بده پس باتو پیغمبر برادر میشود

 

کار خیر ما کنار حب تو میایستد

دوبرابر, سه برابر….صد برابر میشود

 

معجزات چشمهایت خلق صاحب معجزه ست

دلدل ات رد میشود سنگ همه زر میشود

 

تو میان خانه هم باشى همه ذبح تواند

تو به خیبر هم نیایى فتح خیبر میشود

 

هر یک از پیغمبران اول میاید محضرت

با تو بیعت میکند بعدا پیمبر میشود

 

دوستى از دوستان دوستان تو اگر

در جهنم هم که باشد آخرش در میشود

 

طفل خود را بر سر شانه نجف آورده ام

کودک است امروز, در آینده قنبر میشود

 

این زمین خاصیتش این است قیمت میدهد

سنگ را اینجا بیندازند گوهر میشود

 

زان طرف سنگ نشانى هم ندارد فاطمه

زین طرف دارد کف صحن تو مرمر میشود

 

“باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر میپرد

شاه اینجا همنشین چند نوکر میشود

 

حال من چون حال بیماری است زیر دست تو

هر چه بدتر میشود انگار بهتر میشود…..؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۴
مجنون الحسین

کار من نیست که بنشینم و املات کنم

شان تو نیست که در دفترم انشات کنم

 

عین توحید همین است که قبل از توبه

باید اول برسم با تو مناجات کنم

 

سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم

سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم

 

همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا

تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟

 

پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توایم

حق بده پس همه را خاک کف پات کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۸
مجنون الحسین

سرود ولادت امام هادی ع


امشب من وتو   تا سامرا پل می زنیم

هر جای حرم یکی یکی گل می زنیم

مهمون جوادی  اگه با ترانه ی شادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۰
(((بیچاره))) .

سرود امام هادی ٩٤

-----------------

اومدی و بازم غرق شور و احساسم

اسم تو بهترین اسمیه که میشناسم


نقی معدن جود و سخا

نقی کل معنی انما

نقی پاک و زیبا


دوس دارم عاشقاتو زائراتو 

گنبد جدید شهر سامراتو


بی وضو نام نقی بردن حرومه والله

ای صدای بی حیا کارت تمومه والله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۶
(((بیچاره))) .

هزار شکر، که شد خاک مقدمت، سر من
مرا، برای چنین روز، زاده مادر من

نمی‌برم ز تو دل، گر هزار بار عدو
جدا کند گلوی تشنه، سر ز پیکر من

پس از شهادت من، آروزی من این است
که سر نهند به خاکت، دو طفل بی سر من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۲
مجنون الحسین

ای که از ظرف لبت شهد و شکر می ریزد
از بر پلک تو صد شمس و قمر می ریزد

آنقدر راه بلد هستی و عاشق داری
که ز هر آجر دیوار تو در می ریزد

گوشه ی چشم تو که جای خودش را دارد
دارد از گوشه ی نعلین تو زر می ریزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۷
مجنون الحسین

چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت

آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت

 

در مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت

موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آنکه نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت

آنکه روشن از جمالش گشت آیات خدا
وانکه رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت

هم ادب رونق از آن گنجینه آداب یافت
هم سخن زیور از آن کلک سخن گستر گرفت

شد رها از بند محنت آنکه از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت

از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زانکه فیضش چشمه از سر چشمه ‏ى داور گرفت

در صف محشر شفاعت یافت آنکو چون "رسا"
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۲
مجنون الحسین


 آسمانیست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما

 حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما

هرکسی که شنیده گفته چنین
 بی نظیرست ربنای شما

 همه ی برگ های پاییزی
 میشود سبز زیر پای شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۸
مجنون الحسین