قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
دوباره در دل من خیمهی عزا نزنید
نمک به زخم من و زخم خیمهها نزنید
شکستهتر ز منِ پیر دیگر این جا نیست
مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید
برای آن که نمیرم ز شرم مادرتان
میان این همه لبخند دست و پا نزنید
خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان
فقط نه این که دو بیکس، دو تشنه را نزنید
که در برابر چشمان مادری تنها
سر دو تازه جوان را به نیزهها نزنید
جناب حسن لطفی
خاص اشک محتشم
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست
وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست
هجران گرفته دور وبرم را برای چه؟
خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟
وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا
بخشیده اند بال و پرم را برای چه؟
تا صوت قرآن از لب آنها می آید
کفر تمام نیزه ها بالا می آید
دجال های کوفه درحال فرارند
دارد سپاه زینب کبری می آید
قامتِ خم شده را هر که ببیندگوید:
بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
🌴🌴🌴🌴🌴
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
🌴🌴🌴🌴🌴
پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
🌴🌴🌴🌴🌴
علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس ،
بگو مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!
🌴🌴🌴🌴🌴
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
🌴🌴🌴🌴🌴
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن ، فرق تو شق القمر است
🌴🌴🌴🌴🌴
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
راه آمده از خانه یِ خدا برگرد
اگر خودم به تو گفتم بیا٬ نیا برگرد
تو را به حیدر کرار بگذر از کوفه
برای خاطر خیرالنساء بیا برگرد
در کوچه گرفتند اگر دور و برش را
چیدند اگر زخم ترین بال و پرش را
این ارث علی دوست ترینهای قبیله است
جا داشت در این شهر ببیند اثرش را
حسین مرو به کوفه...
ﺑﺎﺭ ﺳﻔﺮ ﻣﺒﻨﺪ، ﺩﻟﻢ ﺷﻮﺭ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ
ﮔﻮﻳﺎ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﺳﺖ،ﻣَﻠﻚ ﺻﻮﺭ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ
ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ، ﺳﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻲ ﺯﺩﻧﺪ
ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺗﺸﻨﻪ، ﺯﻭﺯﻩ ﻛﺸﺎﻥ ﻟﺐ ﺑﻪ ﻣِﻲ ﺯﺩﻧﺪ