ای که از ظرف لبت شهد و شکر می ریزد
از بر پلک تو صد شمس و قمر می ریزد
آنقدر راه بلد هستی و عاشق داری
که ز هر آجر دیوار تو در می ریزد
گوشه ی چشم تو که جای خودش را دارد
دارد از گوشه ی نعلین تو زر می ریزد
ای که از ظرف لبت شهد و شکر می ریزد
از بر پلک تو صد شمس و قمر می ریزد
آنقدر راه بلد هستی و عاشق داری
که ز هر آجر دیوار تو در می ریزد
گوشه ی چشم تو که جای خودش را دارد
دارد از گوشه ی نعلین تو زر می ریزد
چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت
آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
در مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت
موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آنکه نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت
آنکه روشن از جمالش گشت آیات خدا
وانکه رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت
هم ادب رونق از آن گنجینه آداب یافت
هم سخن زیور از آن کلک سخن گستر گرفت
شد رها از بند محنت آنکه از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت
از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زانکه فیضش چشمه از سر چشمه ى داور گرفت
در صف محشر شفاعت یافت آنکو چون "رسا"
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت
آسمانیست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما
حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما
هرکسی که شنیده گفته چنین
بی نظیرست ربنای شما
همه ی برگ های پاییزی
میشود سبز زیر پای شما
ای بـاب مـراد خلق عالم
سر تا به قدم رسولاکرم
هفتم ولـی خدای منـان!
مهر تو روان دین و ایمان
قرص قمرِ امام صادق
نور بصرِ امام صادق
هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود
مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود
سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان می شود
شورامام حسین علیه السلام
***************************
بند اول
سنگ صبورم حرمِ حسین
دست گدا و کرمِ حسین
از وقتی که تو روضه اومدم
مادرتو مادرمِ حسین
نم نم بارون روی این گونه
پای تو مردم ارزومونه
عمریه لطف مدام داری حسین
مونده این سینه زنت به زیر دین
وعده ما شب تاسوعا اقا
"کوچه پشتی بین الحرمین"
حسین جانم(2)حسین جانم جانم
دوباره مرغ دل
هوایی حریم کربلای تو شده
دل من از ازل
اسیر و مستمند و مبتلای تو شده 2
بیا نظاره کن به دیده ترم
دلم می خواد بیام دوباره به حرم
آقام آقم حسین
شرار غربتت
زد از ازل یه سینه پر آه من شرر
یه آرزو دارم
بیا یه بار دیگه من و به کربلا ببر 2
بیا ردم مکن تو ای شه کرم
دلم میخواد بیام دوباره به حرم
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که از خویش نمودند جدایم
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
لبیک که امروز ندانم به کجای
مى سزد گر ساقى امشب باده در ساغر بریزد
باده در ساغر به عشق یار سیمین بر بریزد
مى سزد گر آب زر امشب براى وصف دلبر
جاى جوهر از قلم بر صفحه دفتر بریزد
¥دل که میگیرد دوچشم تر به دادم میرسد.
*در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد.
¥وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست.
*دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد.