هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود
خون به همراهی اشک از بصرم می آید
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود
خون به همراهی اشک از بصرم می آید
الا یا ایها الساقی زجا برخیز غوغاشد
میان خنده ی دشمن عزادار تو زهراشد
عمود آهن دشمن چه کرده با سرو رویت ؟؟؟؟؟
که روی ماهِ مهتابم خروش موج دریا شد
مکش پا بر زمین سقا دلم را خون مکن هردم
کنار پیکر دَرهم تمام قامتم تا شد
آبی نبود اگر که تو دریا نمیشدی
مشکی نبوداگر که توسقانمی شدی
حالا ک مثل نورشدی و قمر شدی
ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمیشدی
قامتِ خم شده را هر که ببیندگوید:
بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
🌴🌴🌴🌴🌴
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
🌴🌴🌴🌴🌴
پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
🌴🌴🌴🌴🌴
علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس ،
بگو مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!
🌴🌴🌴🌴🌴
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
🌴🌴🌴🌴🌴
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
🌴🌴🌴🌴🌴
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن ، فرق تو شق القمر است
🌴🌴🌴🌴🌴
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است