هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود
خون به همراهی اشک از بصرم می آید
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود
خون به همراهی اشک از بصرم می آید
الا یا ایها الساقی زجا برخیز غوغاشد
میان خنده ی دشمن عزادار تو زهراشد
عمود آهن دشمن چه کرده با سرو رویت ؟؟؟؟؟
که روی ماهِ مهتابم خروش موج دریا شد
مکش پا بر زمین سقا دلم را خون مکن هردم
کنار پیکر دَرهم تمام قامتم تا شد